Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...
محک

ناگفته های مدیر عامل سابق برق // فلاح : هرروز مثل گداها دنبال پول بودیم

در آستینم مار پروراندم تا با یک بچه به من ضربه بزند!
فلاح در گفت و گوي تفصيلي با ايسنا:هرروز مثل گداها دنبال پول بودیم
با بروشور می‌خواستند تیم را بفروشند


تغییر و تحولات مدیریتی در باشگاه برق شيراز و غيبت رسول فلاح در جلسه توديع اش،بهانه اي بود تا در يك گفت و گوي تفصيلي از مدیرعامل پیشین برق سئوال كنيم اصلا چگونه وارد فوتبال شد،چرا برق سقوط كرد،چرا نتوانست وارد ليگ برتر شود،جريان فروش باشگاه چه بود و ...

ماحصل گپ و گفت خبرنگارسرويس ورزشي ايسنا منطقه فارس را با رسول فلاح بخوانيد .

*رسول فلاح چگونه وارد فوتبال شد‍؟
در شیراز تیمی داشتیم به اسم مرصاد که زنده یاد حسین فکری سرمربی آن بود. تیم به لیگ استان آمده بود و قصد تیمداری نداشتند. سپاه در آن زمان تیم بسکتبالی به نام مقاومت داشت. رفتیم با مسوولین حرف زدیم و قرار شد تیم با نام مقاومت مرصاد فعالیت کند. من هم یک وانت داشتم شدم مدیر و سرپرست و تدارکات و خلاصه همه کاره. در زمین ارم شروع به تمرین کردیم و یک روز اصغر اکبری هم آنجا بود. او را صدا زدم آمد و شد سرمربی. تیم آرام آرام بالا آمد تا در لیگ دسته اول کشور هم مدعی شد و در جام حذفی استقلال را شکست دادیم.
*خودتان فوتبالی بودید؟
بله، عکس‌هایش هست. فوتبال بازی می‌کردم و پست من هم مدافع میانی بود.
*چگونه به برق آمدید؟
یکسال عضو هیات مدیره برق بودم و سال دوم به عنوان مدیرعامل انتخاب شدم.
*برخی افراد حضورتان در برق را به سبب لابی‌های غیر ورزشی می‌دانستند.
حرف زدن راحت است. اگر اینجوری بوده که تمام تصمیمات مدیران رده بالای باشگاه زیر سئوال است. اگر این بوده چرا عزل شدم؟
*حضورتان در برق همزمان با شروع لیگ برتر دوره هفتم بود، از آن روزها بگویید.
همان زمان برنامه 3 ساله‌ای دادم که بر اساس آن سال اول در رده‌های نهم تا دوازدهم قرار می‌گرفتیم. سال دوم ششم تا نهم و سال سوم برای صدر می‌جنگیدیم.
جا دارد همین جا از آقای یاوری هم تشکر کنم. از او نکات بسیاری یاد گرفتم و خاطرات خوبی از آن زمان دارم. تیم ششم شد و در جام حذفی هم تا نیمه‌نهایی بالا رفتیم اما همه مشکلات از همانجا شروع شد.
*چه مشکلاتی؟
نیمه نهایی را به پگاه باختیم. آقای شایسته نیا در رشت به من گفت وزارت نیرو نامه زده و اعلام کرده که قصد تیم داری ندارد. از همانجا برنامه‌های ما ریخت به هم. آمدیم شیراز. آقای مشفقیان گفتند این نامه در طول لیگ ابلاغ شده اما برای جلوگیری از افت روحی بچه‌ها آن را نزد خود نگه داشته بودند.
آمدیم کلی رایزنی کردیم. یک روز جلسه گذاشتیم. فرماندار و استاندار و ... هم بود.
یاوری هم بود. استنباط محمودخان این بود که قرار است بودجه یک میلیارد و سیصد میلیونی فصل قبل را 500 میلیون ارتقا بدهیم. لیست هم داد. رفتیم استانداری، حرف زدیم و وقتی آمدیم بیرون یاوری گفت من فکر می‌کردم مشکل افزایش بودجه است اما گویا بقا تیم هم زیر سئوال است. او یک مربی حرفه‌ای است و پیشنهادات خوبی داشت به اهواز رفت و البته به من هم یک نصحیت برادرانه کرد.
*چه نصیحتی؟
گفت: من سال‌ها در شیراز از کار کرده‌ام . این دوره یک دوره خاص است. اینجا کسی به فکر فوتبال نیست. تا دیر نشده آبرویت را بردار و برو. کاش به حرفش گوش می‌کردم و می‌رفتم اما تعصب مانع از این موضوع شد.
*و بعد اعلام کردید از بین محمد عباسی، افشین پیروانی و اصغر اکبری یک سرمربی می‌شود.
بله، محمد عباسی در شرایطی که هیچ کس تیم را نمی‌پذیرفت سرمربی شد و واقعا فداکاری کرد. تیم را با جوانان بستیم و تا زمانی که هفته‌ای یک بازی بود مشکلی نداشتیم اما با فشرده شدن بازی‌ها و مصدومیت بچه‌ها و فاصله فنی نیمکت نشینی‌ها تا نفرات ثابت آرام آرام به مشکل برخوردیم.
*صدرنشینی شما هم توقعات را بالا برد و البته خودتان هم با مصاحبه‌هایتان به این مشکلات دامن زدید.
ببینید، از همان روزی که 20 هزار نفر در حافظیه در بازی با سپاهان یکصدا مرا تشویق کردند حسادت‌ها آغاز شد. در شهر ما هر کسی بالا آمد باید مواظب خنجرها باشد. سه روز بعد بازی با استقلال بود و بچه‌ها دچار مصدومیت شدند. از همان روزها بحث فروش تیم مطرح بود و ما تمرکزی روی کارمان نداشتیم. می‌دانستند که تیم اگر لیگ برتری باشد زیر ذره بین است کاری کردند که سقوط کند تا بتوانند ایده‌هایشان را اجرایی کنند.
*روند تنزل ادامه داشت تا اینکه در اهواز به فولاد باختید و عباسی را برکنار کردید.
من برکنار نکردم.
*و این عذری بدتر از گناه است.
(با عصبانیت) اگر حاضر شدم با شما مصاحبه کنم به خاطر صراحت قلمتان است. وگرنه من از رسانه‌های استان دلگیرم. اگر قرار است محاکمه شوم پس به من اجازه بدهید از خودم دفاع کنم.
*منتظر هستیم حرف‌هایتان را بشنویم.
ما به شیراز آمدیم و دیدیم پیوس در باشگاه است!
*خبر موثق دارم که در نمازخانه فرودگاه آبادان به شما زنگ زدند و گفتند پیوس باید سرمربی شود. دوستان گفته بودند نپذیر و استعفا بده شما گفته بودید من نباشم یکی دیگر می‌آید.
دروغ است. من استعفا دادم. زیر بار این مساله نمی‌رفتم. محمد عباسی را قبول داشتم و اگر هم قرار به تغییر سرمربی بود نظرم روی کربکندی بود اما پیوس را تحمیل کردند.
*از کدام استعفا حرف می‌زنید؟
از مهندس مشفقیان بپرسید من استعفا دادم ولی او گفت به خاطر من بمان. گفتم حداقل بازی با سایپا را به محمد آقا فرصت بدهیم قبول نکردند. به هر حال من از سپاه به وزارت نیرو مامور بودم.
*گفتید فرشاد تحمیلی بود. چه کسانی او را تحمیل کردند؟
از وزارت نیرو این کار صورت گرفت. اتفاقا انتظار دارم یک گروه تحقیق این موضوع را بررسی کند تا پشت پرده‌ها روشن شوند.
*پیوس 6 هفته بود و تنها یک امتیاز مقابل پرسپولیس گرفت. شکست 3 بر صفر مقابل راه آهن آخر کار بود. در رفتن او چه نقشی داشتید؟
همان نقشی که در آمدنش داشتم!
*یعنی اینجا هم از بالا تصمیم گرفتند.
بله عاقلانه تصمیم گرفتند. نمی‌خواستند سقوط تیم به نام پیوس ثبت شود. من به شخصیت و سوابق ورزشی پیوس احترام می‌گذارم اما آن زمان ما یک مربی با تجربه‌تر می‌خواستیم. اگر از اول کربکندی می‌آمد شانس ماندن داشتیم.
*اما آمدن کربکندی هم گره‌گشا نبود.
کار از کارگذشته بود. خود کربکندی از من می‌پرسید چرا هیچ کس کمک نمی‌کند و سراغی از ما نمی‌گیرد؟
*آن روزها دکتر خدابخش مقصر اصلی سقوط تیم قلمداد می‌شد. این را برگرفته از مصاحبه‌های خودتان می‌گویم.
به هر حال او دیدگاه خوبی نسبت به فوتبال نداشت. ما هیچی سال بعد مقاومت هم به همین بلا گرفتار شد.
*امروز هم همان دیدگاه را دارید؟
دیدگاه کلی من تغییر نکرده اما اگر امروز می‌خواستم مصاحبه کنم خیلی از مسائل را به آن شکل عنوان نمی‌کردم.
*یعنی کسانی بودند که شما را تحریک کردند که آن حرف‌ها را بزنید؟
بحث تحریک نبود. امروز حقایق دیگری هم رو شده که شاید پررنگ‌تر از مسائل قبلی بوده باشد.
*تیم سقوط کرد و فلاح ماند. اگر شما رئیس مجمع بودید مدیرعامل را اخراج نمی‌کردید؟
باید دید چه داده بودند و براساس آن داده‌ها باید چه برداشت می‌کردیم؟ همین را اگر جواب بدهند شما هم پاسخ‌تان را می‌گیرید. گویا ناراحت هستید که من آن زمان اخراج نشدم!
*ما چه کاره‌ایم که ناراحت باشیم ولی ماندنتان از یک حیث عجیب بود. برق منطقه‌ای می‌خواست تیم را واگذار کند شما کفش آهنین پا کردید و محکم مقابل آنها ایستادید!
خدا پدر و مادرتان را بیامرزد کدام واگذاری؟ برگه‌هایی چاپ کردند و در کوچه و بازار دست مردم دادند که بیایید سهام برق را بخرید. خنده‌دار نیست؟ مگر می‌شود این گونه تیم را فروخت؟ اگر خریداری وجود داشت چرا برگه چاپ کردند؟ با بروشور می‌خواستند تیم بفروشند.
*ولی پیرو همان ماجرا گفتند شما خیانت کردید و مانع از خصوصی‌سازی تیم شدید.
اگر آن برنامه عملی می‌شد برق از بین می‌رفت. من رفتم پیگیری کردم و به خاطر مردم و هواداران تیم ماند. در سفرهیات دولت به شیراز با لطف رئیس جمهور و درایت دکتر سعیدلو که از مدیران صادق مملکت هستند مصوبه‌ای تنظیم شد تا وزارت نیرو همچنان از برق حمایت کند. دشمنی‌ها با من از همانجا کلید خورد. دشمنی‌هایی که گفتم ریشه آنها از بازی با سپاهان شروع شده بود!
*چرا باید دشمن می‌شدند؟
چون یکی از بندهای مصوبه صراحت داشت که من به عنوان مدیرعامل به کارم ادامه دهم.
*ما هم اگر جای برق منطقه‌ای بودیم واکنش نشان می‌دادیم. مگر می‌شود آنها پول بدهند و معاون اجرایی رئیس جمهور مدیرعامل را انتخاب کند.
دکتر سعیدلو عملکردها را بررسی کردند. خودشان در پرسپولیس بوده‌اند و آدم‌ها را می‌شناسند. دیدند با دست خالی تیم داری کرده‌ایم آن مصوبه را تنظیم کردند. حالا یکی از دوستان می‌گوید فلاح را برکنار کردیم چون علیه السلام نیست. مگر من معصوم بودم که علیه السلام باشم؟ مگر خودشان هستند؟
*بارها گفتید مصوبه اجرایی نشد. چرا؟
می‌گفتند وزیر مشخص نشده. تا امروز هم حدود یک میلیارد و یکصد میلیون تومان آن اجرایی نشده است. با بی‌پولی تیم خوبی بستیم ولی هر روز مثل گداها دنبال پول بودیم. تیم حمایت نمی‌شد تا روزی که استاندار جدید آمد و واقعا باید بابت حضور او به اهالی فارس تبریک گفت.
*شما گفته بودید اگر نیم فصل اول هم دکتر احمدزاده استاندار فارس بود صعود می‌کردید. این در حالی است که برق در 6 بازی آخر خود 4 باخت را متحمل شد و به لیگ برتر نرفت. این امر چه ربطی نیم فصل اول داشت؟
اگر پول بود 4 تا بازیکن می‌گرفتیم تا در بازی حساس با نفت خلا مصدوم‌ها و محروم‌ها عذابمان ندهد.
*تیم را با چه مبلغی بستید؟
حدود یک میلیارد و هفتصد میلیون تمام کادرفنی، تدارکات، پزشک و سرپرست تیم 280 میلیون بود و حدود یک میلیارد و 400 میلیون هم تمام بازیکنان بودند؛ یعنی جمعا پول سه بازیکن لیگ‌برتری!
*ولی ما داریم از دسته‌اول حرف می‌زنیم و این مبلغ بدی نبود.
مگر پرداخت شد؟ همین پول را هم ندادند.
*اما اعلام شده که دو میلیارد و 900 میلیون به شما پول داده‌اند.
حساب کتاب‌ها معلوم است. من فکر می‌کنم به آقای مشفقیان اطلاعات غلط داده باشند؛ البته یک بحث دیگر هم مطرح است. سال مالی برق منطقه‌ای با یک فصل فوتبال تطابق تقویمی ندارد. لیگ‌برتر دوره هشتم در خرداد 88 تمام شده و قاعدتا سه ماه از سال مالی برق منطقه‌ای گذشته بود. حساب و کتاب آن فصل را که نمی‌شود وارد فصل اخیر دسته اول کرد.
*تمام مصوبه دکتر سعیدلو چه مبلغی را در برمی‌گرفت؟
سه میلیارد و 200 میلیون تومان.
*گفتید یک میلیارد و 100 میلیون آن اجرایی نشده.
بله.
*یعنی دو میلیارد و یکصد میلیون گرفته‌اید.
با احتساب پول‌هایی که از استانداری و... گرفتیم همین حدود می‌شود.
*تمام تیم را گفتید با یک میلیارد و 700 میلیون بستید. پس پولی نباید بدهکار باشید.
اشتباه نکنید، با آن پول بدهی های گذشته را هم پرداخت کرده‌ایم.
*ولی مصوبه دکتر سعیدلو مربوط به بعد از سقوط تیم است.
به هر حال بدهی‌ها از فصل قبل باقی مانده بود؛ اگر نمی‌دادیم تیم تعلیق می‌شد. ما امروز حدود 500 میلیون به بازیکنان و مربیان و... بدهکاریم. بابت هتل، البسه، حقوق پرسنل مجموعه و... هم 600 میلیون بدهکاریم. یعنی رقمی معادل آنچه از مصوبه باقی مانده است. پول بلیت و... هم بوده. الحمدالله حساب‌ها شفاف شفاف است.
*علت اصلی عدم صعود برق چه بود؟
عدم حمایت و زدوبندهای فوتبال ناپاک.
*پس شما و کادرفنی و بازیکنان هیچ نقشی نداشتید؟‍
هرکس سهمی دارد اما مگر می‌شود با تیم‌هایی مثل نفت با آن سرمایه‌گذاری و حمایت‌های پشت‌پرده رقابت کرد.
*شما در حالی از فوتبال ناپاک حرف می‌زنید که بازی‌های مستقیم مقابل حریفانی مثل نفت و داماش را واگذار کردید.
(با عصبانیت) سوالات‌تان بوی شیطنت می‌دهد. تعجب می‌کنم از این نوع استدلال. شما دارید از یک لیگ 26 هفته‌ای صحبت می‌کنید نه یک بازی حذفی. در طول فصل فراز و نشیب‌ها بسیارند.
*عدم حمایت را متوجه هیات‌مدیره می‌دانید؟
کدام هیات‌مدیره؟ اینها کجای فوتبال بوده‌اند؟ یک شبه می‌آیند می‌گویند فلاح اخراج است! تا حالا کجا بودید؟ آقای اردکانی که نمی‌تواند 10 میلیون به باشگاه قرض بدهد چه کارایی‌ای دارد؟ نیم‌فصل همه رفتند دنبال تقویت تیم. نفت مهاجم پرسپولیس را خرید، داماش اردو رفت تیم ما اعتصاب کرد. چرا؟ چون پول نداشتیم. وقتی می‌گویم تیم بزرگ هیات‌مدیره بزرگ می‌خواهد به همین دلیل است. مدیرعامل مجری سیاست‌های هیات‌مدیره است. هیات‌مدیره ما کدام سیاست و برنامه را داد که عملی نشد. بعد می‌گویند فلاح خود محور بود. شما برنامه می‌دادید، پول می‌آورید تا من اجرا کنم. 7 ماه من هیات‌مدیره‌ام را ندیدم.
*گفتید از روزی که استاندار آمد، حمایت‌ها شروع شد.
بله از همان روز حدود 700 میلیون به تیم کمک شد. باید از مهندس رضاییان تشکر کنم که همواره یار و یاور بود. از در بازی با کوثر پول بلیت نداشتیم. با دست خالی می‌جنگیدیم. اینجا دوستان جلسه می‌گذاشتند می‌گفتند اگر تیم صعود کرد نمی‌شود فلاح را برداشت. من قبلا هم گفته بودم به خدا اگر برق صعود می‌کرد همان شب خداحافظی می‌کردم. نگذاشتند، همه به فکر منافع خودشان بودند. همان‌هایی که با خدابخش مشکل داشتند سر یک میز می‌نشستند و علیه من حرف می‌زدند. بروید از آقای پیروانی بپرسید. به او گفته بودند بیا مدیرعامل شو! همان زمان که استاندار آمد و از ما حمایت کرد فهمیدم دوستان این موضوع را تحمل نمی‌کنند و در پی ضربه‌زدن به ما بر می‌آیند. البته باید بگویم آقای نامجو هم آدم علاقه‌مندی است. وزیر و معاونانش تلاش خود را کردند و باید از آنها تشکر کنم ولی در شیراز مانع می‌تراشیدند. مثلا نامه زدند 200 میلیون به ما کمک کنند این 200 میلیون را در قالب 10 میلیون و 20 میلیون به ما دادند. اقای قادری نماینده محترم مجلس نامه 300 میلیون را گرفت، هنوز 150 میلیون آن را نداده‌اند.
*صحبت‌های مطرح شده در، جلسه معارفه آقای امامی‌فر را شنیده‌اید؟
بله. می‌گویند تیم بدون حاشیه باشد. اگر لیگ‌برتری هم نشد مشکلی نیست. مگر تیم ما حاشیه داشت؟ تیمی که غلامحسین پیروانی به عنوان یک چهره ارزشی در کنار آن هست چه حاشیه‌ای داشت؟ می‌گویند سرپرست موقت باشگاه حقوق خوانده و باشگاه از لحاظ حقوقی رشد می‌کند! لابد اگر فلسفه خوانده بود باشگاهی فلسفی داشتیم! به جرات می‌گویم هیچ مدیرعاملی مثل من کار نکرده است. یک «بچه» را آورده‌اند در هیات‌مدیره می نشیند شب برایش انشا می‌نویسند صبح برای مردم می‌خواند. قصه پرغصه برق را می‌گویند دروغ بود! من می‌گویم آقای «بچه» تو در این 9 ماه کجا بودی؟ می‌گوید به خاطر دل شکسته مردم فلاح را برکنار کردیم. تو عددی نیستی آقای بچه! تو و اردکانی خط غلط می‌دهید، اما مردم همه‌چیز را می‌دانند. چرا اجازه ندادند خبرنگاران آنجا سوالات‌شان را مطرح کنند؟ بعد می‌آیند از گروه‌های فشار می‌گویند. مگر در فوتبال گروه فشار داریم؟
*شما چرا به جلسه نرفتید؟
من ملیجک و مضحکه دست بچه‌ها (!) نمی‌شوم.
*ولی حدود یک سال و اندی با همین‌ها همکار بودی...
اگر شما آنها را دیده بودید، من هم آنها را دیدم! یک عضو هیات‌مدیره می‌گوید خودم فوتبالی نیستم اما پسرم به من کمک می‌کند. دیگری می‌گوید آمده‌ام ریشه برق را بخشکانم. من از مسوولین می‌خواهم یک کمیته بررسی تشکیل دهند تا مشخص شود چه کسی دروغ می‌گوید و مقصر کیست؟
*با تمام این عدم حمایت‌ها معلوم بود که شما را نمی‌خواهند. حالا چه اصراری دارید که مصاحبه‌هایی علیه هیات‌مدیره انجام دهید.
اینجا خون‌دل خوردم و نمی‌توانم آرام بنشینم. ناجوانمردانه به من ضربه زدند. همین سرپرست موقت آمارهای غلط می‌داد. به من می‌گفت برو نزد استاندار و از مشفقیان شکایت کن! می‌گفت رئوف فلان است و بهمان است. لابد بعد می‌رفت به آنها می‌گفت فلاح این حرف‌ها را زده است.
*صحت دارد که مهندس مشفقیان شما را به اتاقش راه نمی‌داد؟
هر بار رفتم او را ببینم گفتند نیست، جلسه دارد و ... معلوم بود اطرافیانش مایل نیستند حقایق به گوش او برسد. حالا هم که مصاحبه می‌کند و می‌گوید 2 میلیارد و 750 میلیون پول داده‌ایم معلوم است همان اطرافیان خط و خطوط غلط می‌دهند. متاسفم برای صداوسیمای فارس که این مصاحبه‌ را پخش می‌کند اما از من نمی‌پرسد که جوابم را بشنوند. اگر رسانه ملی است که باید حقیقت آدم‌ها را حفظ کند.
*مشکل شما امروز برکناری‌تان است؟
من نمی‌خواهم برگردم. با این مدیران کار نمی‌کنم اما وقتی می‌بینم روز را شب جلوه می‌دهند، ناراحت می‌شوم. فلان رسانه می‌نویسد سرپرست موقت استاد حل پرونده‌های بزرگ است. کدام پرونده‌ها؟ پرونده آودیچ و شیری را هم خودم حل کردم. او چه عقبه‌ای دارد؟ عضو هیات‌مدیره هیچ چیزی از فوتبال نمی‌فهمد ولی بعد از دیدار با نساجی که یک بر صفر بردیم، سرمربی را محاکمه می‌کند و می‌گوید شما استراتژی حمله نداشتید. آخر مرد مومن تو چه می‌دانی استراتژی حمله یعنی چه؟! همین آقای سرپرست موقت خط می‌داد که تیم را به هم بریزد. مطلب روی سایت‌ها می‌نوشتند و به یک روزنامه خاص می‌دادند تا بعد برای خراب کردن من روزنامه را به اردکانی بدهند. امروز باید یک اعتراف دیگر هم کنم. کاش حرف آقای ابطحی را گوش می‌کردم. او حرف‌های خوبی به من زد و گفت به آدم‌های کوچک میدان نده. حق با او بود.
*فکر می‌کنید آینده باشگاه چگونه باشد؟
انشا‌ا... که موفق باشند اما با این ادعاها نمی‌شود کار کرد. سرپرست موقت می‌گوید آمده‌ام ساختارسازی کنم. انگار تا حالا در فوتبال فارس هیچ‌کس کلمه «ساختار» به گوشش نخورده بود! داشتم مار در آستینم پرورش می‌دادم و خبر نداشتم. کاش دستم را از بازو قطع می‌کردم تا دیگر آستینی وجود نداشته باشد که در آن اژدها و افعی لانه کنند! به این آقای سرپرست موقت هم می‌گویم ابزار دست افراد نشود. با این روند باشگاه منهدم می‌شود. در این سه سال آقایان چقدر برای برق وقت گذاشتند؟ خدا رحم کند...
*شما چندی پیش در گفت‌وگو با ایسنا از محفل‌نشینان مجالس شبانه لهو لعب گفتید و از هیات‌مدیره و رئیس مجمع تشکر کردید. آن روز چرا این حرف‌ها را نزدید؟
کدام آدم عاقل وسط بازی‌ها برای تیمش حاشیه‌ ایجاد می‌کند؟ تعریف کردم شاید پول‌ بچه‌ها را بدهند!
*تغییر و تحول اموال تحویلی را هم انجام نداده‌اید. چرا؟
وقتی کسی سراغم را نمی‌گیرد به چه کسی تحویل بدهم؟ بدون تغییر و تحول اتاق مدیریت را به سرپرست موقت تحویل دادند. مبارکش باشد.
*در مسائل فنی هم دخالتی داشتید؟
اصلا. اهل این دخالت‌ها نیستم. اما اگر پیشنهادی داشتم مطرح می‌کردم.
*می‌گویند یکی از علل عدم صعود تیم شما اختلاف مبلغ قرارداد بازیکنان بود. مثلا کنار بازیکن 5 میلیونی بازیکن 300 میلیونی بازی می‌کرد. این باعث افت روحی یک بازیکن جوان نمی‌شود؟‍
در تمام دنیا اختلاف وجود دارد. مبلغ قرارداد رونالدو آیا با همبازیانش برابر است؟
*شما دارید از اروپا مثال می زنید و بحث ما بر سر فوتبالی است که به قول خودتان هیات‌مدیره یک باشگاه 9 ماه غیبت دارد.
من کلی جواب دادم. اگر منظورتان رقم قرارداد ستار زارع است باید بگویم کاش همه مثل ستار بودند. او هرگاه پول لازم داشتیم به باشگاه قرض می‌داد. باز صدرحمت به شرافت و انسانیت ستار.
*گفته بودید بخش خصوصی را وارد کردید. کدام بخش خصوصی مدنظر شما بود؟
من یک و یک را آوردم دو بار هم نامه زدند. مدیران این شرکت به مردم شیراز احساس دین می‌کنند اما کسی پا پیش ننهاد.
*حرف پایانی.
محاکمه ما تمام شد؟ (خنده) دست همه هواداران را می‌بوسم. از رسانه‌ها و خبرنگاران چه آنهایی که منتقدم بوده‌اند و چه کسانی که راهکار داده‌اند ممنونم. در این اعیاد شعبانیه آنهایی که نامردی کردند را به صاحبان این ماه عزیز واگذار کردم. باز هم از استاندار، فرماندار و نمایندگان مجلس تشکر می‌کنم.
گفت و گو از خبرنگار ايسنا / عبدالصمد ابراهیمی

ثبت شده توسط امین در روز شنبه ، 26 تیرماه 1389 ، ساعت 13:13 .

0 نظرات: